پیامک پاییزی
شاخه با ریشه خود حس غریبی دارد
باغ امسال چه پاییز عجیبی دارد
غنچه شوقی به شکوفا شدنش نیست
با خبر گشته که دنیا چه فریبی دارد . . .
.
.
.
رد پای عطر پاییز را میگیرم
کوچه به کوچه
رویا به رویا
در انتهای کوچه باغ به جای خالیت میرسم …
چه سخت است حضور عطر تو میان برگ های پاییز زده !
.
.
.
حرف تازه ای ندارم …
فقط خزان در راه است …
کلاه بگذار سر خاطراتی که یخ زده اند ،
شاید یادت بیافتد جیب هایت را وقتی دست هایم مهمانشان بودند …
.
.
.
فصل باد و برگ فصل رنگ و رنگ و رنگارنگ
فصل مشق و مشق عشق و عشق انار
فصل باز باران با ترانه فصل شیدایی و مهر و مهرگان
فصل یلدا و چله
پائیز پادشاه فصول بر همه مبارک باد !
.
.
.
.
امشب تمام عظمت هستی در برابر عشق تعظیم می کند
زیرا می خواهد اولین برگی که از بلندی افتاد را نظاره کند …
پاییز مبارک …
.
.
.
.
باز پاییز است ، اندکی از مهر پیداست
حتی در این دوران بی مهری باز هم پاییز زیباست
مهرت قشنگ ٬ پاییزت مبارک …
.
.
.
.
عمر ما عاقبت ای دوست بسر خواهد رسید / باد پاییز ندانی بی خبر خواهد رسید
گل نباشیم اگر گلشن چو خارستان کنیم / بعد ما خار فراوان به ثمر خواهد رسید
.
.
.
.
وقت خریدن لباس های پاییزی دقت کنید :
لباس هایی با جیبهای بزرگ به اندازه ی دو دست !
شاید همین پاییز عاشق شُدید …
.
.
.
.
دنیا مثل پاییزه هم قشنگه هم غم انگیزه
قشنگیش به خاطر تو و غم انگیزیش به خاطر دوری تو …
.
.
.
.
من همان برگم که بر روی درخت / لرزم از برد چنین پاییز سخت
در نهایت باید افتاد و گریست / به درخت گفت خداحافظ و رفت
.
.
.
خیزید و خز آرید که هنگام خزانست / باد خنک از جانب خوارزم وزانست
آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزانست / گویی به مثل پیرهن رنگ رزانست
.
.
.
مثل درخت باشید که در تهاجم پاییز هرچه بدهد
روح زندگی را برای خویش نگه می دارد . . .
.
.
.
پاییز تنها فصلیه که از همون اولین روزش خودشو نشون می ده!
کاش همه انسانها مثل پاییز باشن تا از همون روز اول رنگ و روی اصلیشون رو نشون بدن
.
.
.
باز پاییز است اندکی از مهر پیداست ؛
حتا در این دوران بیمهری , باز هم پاییز زیباست . . .
.
.
.
برگ سبز درخت، “معرفت کردگار”
و برگ زرد درخت، “معرفت روزگار” است . . .
.
.
.
اندکی بر زیر این باران بمان ، ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند !
.
.
.
امیدوارم با آمدن پاییز هر برگی که میافته یه دونه از غمهای دلت کم بشه و دیگه هیچوقت ناراحت نباشی
.
.
.
پاییز مرا عاشق می کند ، باران عاشق تر !!!
حالا تو بگو این باران پاییزی با من چه می کند ؟؟؟
.
.
.
من همان برگم که بر روی درخت / لرزم از برد چنین پاییز سخت
در نهایت باید افتاد و گریست / به درخت گفت خداحافظ و رفت
.
.
.
پاییز را دوست دارم به خاطر غریب و بی صدا آمدنش / رنگ زرد زیبا و دیوانه
کننده اش / خش خش گوش نواز برگ هایش / صدای نم نم باران های عاشقانه اش /
پاییز را دوست دارم به خاطر رفتنش / خیس شدن زیر بارانش !!!
.
.
.
از وقتی رفتی هیچکسی ، همدرد و هم رازم نشد / هیچکسی حتی یک دفعه هم غصه سازم نشد
رفتی ولی بدون هنوز عاشقتم تا پای جون / دل بهاریم عاشقه چه تو بهار چه تو خزون !
.
.
.
بهار چشمانت همیشگیست ! پلک هایت را نبند ، خزان می شوم
.
.
.
برگ سبز درخت معرفت کردگار / برگ زرد درخت معرفت روزگار
.
.
.
وقتی برگهای پاییز رو زیر پاهات له میکنی ، یادت باشه روزی به تو نفس هدیه میکردن !
.
.
.
زندگی چیدن سیبی است که باید چید و رفت / زندگی تکرار پاییز است ، باید دید و رفت
.
.
.
خزان بنشست و گل با بادها رفت / چه آسان میشود از یادها رفت
.
.
دوباره پاییز ، اما نه فصل خزان زرد / دوباره پاییز ، اما نه فصل اندوه و درد
دوباره پاییز ، فصل زیبای سادگی / دوباره پاییز ، موسم شدید دلدادگی