اگر دروغ رنگ داشت؛
هر روز شاید،
ده ها رنگین کمان، در دهان ما نطفه می بست،
و بیرنگی، کمیاب ترین چیزها بود.
.
.
.
اگر شکستن قلب و غرور، صدا داشت؛
عاشقان، سکوت شب را ویران میکردند.
.
…
اگر دروغ رنگ داشت؛
هر روز شاید،
ده ها رنگین کمان، در دهان ما نطفه می بست،
و بیرنگی، کمیاب ترین چیزها بود.
.
.
.
اگر شکستن قلب و غرور، صدا داشت؛
عاشقان، سکوت شب را ویران میکردند.
.
…
آرزوهایت بلند بود
دست های من کوتاه
تو نردبان خواسته بودی
من صندلی بودم
با این همه
فراموشم مکن
وقتی بر صندلی فرسوده ات نشسته ای
و به ماه فکر می کنی.
.
.
.
.
سر خود را مزن اینگونه به سنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
منشین در پس این بهت گران
مدران جامه جان را مدران
مکن ای خسته درین بغض درنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
پیش این سنگدلان قدر دل و سنگ یکی است
قیل و قال زغن و بانگ شباهنگ یکی است
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین
نه همین سردی و بیگانگی از حد گذراند
نه همین در غمت اینگونه نشاند
با تو چون دشمن دارد سر جنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
ناله از درد مکن
آتشی را که در آن زیسته ای سرد مکن
با غمش باز بمان
سرخ رو با ش ازین عشق و سرافراز بمان
راه عشق است که همواره شود از خون رنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
” فریدون مشیری”
میخـــوام دنیـــا نبـــاشه
اگـه اونــی که دنیــامــه نبــاشه . . .
.
.
.
همین که یه “ماه” داشته باشی
دیگه حساب روز و ماه از دستت در میره . . .
.
.
.
تصادفِ چشمانم
با نگاهِ تو
یک دنیا خسارت داشت
و من سالهاست
مشغول جبرانش هستم
در بعضی حادثه ها
مرگ بهتر از زندگیست
باقی جملات در ادامه مطلب
از تو
در دلم بهارها مانده است و
بر سرم زمستان ها
احسان پرسا
.
.
.
زندگی
هیچ نمیگوید
نشانت میدهد
ریچارد باخ
.
.
.
چه غریب ماندی ای دل !
نه غمی نه غمگساری
نه به انتظار یاری
نه ز یار انتظاری
هوشنگ ابتهاج
باقی جملات در ادامه مطلب