مطلب کده

هر جور مطلبی بخوای میتونی پیدا کنی

مطلب کده

هر جور مطلبی بخوای میتونی پیدا کنی

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

سلام به همه ی دوستای گلم ادرس جدید سایت حتما به اونجا مراجعه کنید به تعدای هم نویسنده نیازمندیم


http://fundorp.rozblog.com/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۷:۴۰
Alireza ...ukm

"به نام خدا"


سلام خدمت همه بازدید کننده های محترم امیدوارم مطالب رو دس داشته باید و نظر فراموش نشه.


هرجور مطلبی دوس داشته باشید میتونید اینجا پیدا کنید.


خوشحال میشم واس بهتر شدن وبلاگ و مطالب اون از بخش نظرات یا تماس با من انتقادها و پیشنهادهاتون رو واسم بفرسید .


با تشکر

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۳ ، ۱۴:۰۲
Alireza ...ukm

پژمان بازغی متولد ۱۹ مرداد ۵۳ در تهران می باشد / اصلیت وی نیز مربوط به شمال کشور و شهر لاهیجان است / وی از سال ۷۳ پا به دنیای بازیگری نمود /اولین حضور وی در تلویزیون با سریال آژانس دوستی بود. / همسر وی مستانه مهاجر از تدوینگران خوب سینما می باشد. / وی دارای یک فرزند دختر به نام نفس می باشد . / آخرین کار او در تلویزیون نیز  سریال دولت مخفی (۹۳) می باشد.

پژمان بازغی,تصاویر پژمان بازغی,عکسهای پژمان بازغی,تصاویر جدید پژمان بازغی

 عکسهای جدید پژمان بازغی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۳ ، ۱۸:۳۰
Alireza ...ukm


داستان جذاب یک روز قبل از اعدام

آخرین باری که دیدمش پانزدهم آگوست بود. درست شب قبل از اعدامش!


اصولا شب قبل از اعدام نمی ذارن که کسی به فرد اعدامی نزدیک بشه.اون شب ها من با شادی زیاد به تخت خودم می رفتم و روز بیست و هشتم آگوست رو انتظار می کشیدم و همش صحنه ای که قرار بود آزاد بشم رو برای خودم تو ذهنم مرور می کردم.

نیمه شب بود که یه عده با صدای خیلی زیاد درب سلول ما رو باز کردند و ادوارد زندانبان که بین بچه ها به “ادوارد” معروف بود، با لگدهای آرومی که به کتف من می زد من رو بیدار کرد. من روی پایین ترین تخت از تختهای سه طبقه زندان می خوابیدم چون به خاطر مشکل کلیه ام باید چندین بار به توالات می رفتم.ادوارد از من خواست که باهاش بیرون برم و بدون اینکه به من چیزی بگه من رو به سمت اتاق زندانی های اعدامی می برد!

ادامه مطلب رو از دست ندید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۳ ، ۱۸:۱۰
Alireza ...ukm


داستان,داستانهای آموزنده,سرگرمی,سایت سرگرمی

در آن صبح پاییزی سال 1990 وقتی داشتم جوراب هایم را میپوشیدم، هیچ فکر نمیکردم یک جفت جوراب کتان ناقابل بتواند زندگی مرا تغییر دهد.
 
آن روز قرار بود دوستانم به خارج شهر بروند و من قول داده بودم از حیوانات آنها مراقبت کنم ولی این حیوانات نه سگ بودند که قرار باشد با آنها بیرون بروم و نه گربه که قرار باشد خاکشان را عوض کنم.
 
آنها تعدادی مرغ بودند که دوستانم از دامداری صنعتی نجات داده بودند. با این حال، با خودم فکر کردم آیا نگهداری از چند تا مرغ میتواند کار سختی باشد؟

 هنوز چند دقیقه از رسیدنم به خانه دوستانم نگذشته بود که متوجه شدم این جامعه مرغی چقدر پیچیده و جالب است. بعضی از مرغها گستاخ بودند، بعضی خجالتی، بعضی سمج و بعضی خیلی شاد.

ادامه مطلب رو از دست ندید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۳ ، ۱۷:۵۰
Alireza ...ukm


 کارت های فال ورق, فال ازدواج

نحوه گرفتن فال ورق و آشنایی با معانی کارت ها

برای گرفتن فال ورق کارت ها باید توسط شخصی که فال برایش گرفته میشود یا شخص فال گیرنده مخلوط شده و بر زده شود و در هنگام بر زدن کارت ها تا حد امکان باید فقط به سوال یا نیت توجه داشت.
اگر در هنگام بر زدن کارت ها ، یک و یا دو کارت بر زمین افتاد در تفسیر خود به معنی انها نیز توجه کنید.

 

برای تفسیر فال ابتدا به بخش تکرار کارت ها مراجعه کرده و سپس برای پیدا کردن ترکیبات احتمالی که ممکن است بوجود امده باشد به ترکیبات دیگر توجه کنید و در نهایت معنی کارت ها را جستجو کرده و در تفسیر نهایی خود انعطاف پذیری معانی را در نظرداشته باشید.

 

فرضا اگر نیت تان در مورد امکان خرید یک ماشین جدید باشد و در فال کارت ها طوری ترکیب شده باشند که نشان دهنده ازدواج باشد در اینجا شاید بتوان ازدواج را به بدست اوردن ماشین تعبیر کرد.


ادامه مطلب رو از دست ندید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۳ ، ۱۷:۳۰
Alireza ...ukm

 

عکس نوشته های خنده دار, تصاویر طنز

عکس های خنده دار

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۳ ، ۱۶:۵۸
Alireza ...ukm